چرا معتاد شدم؟ | تاثیر خاطرات کودکی بر اعتیاد بخش 2
چرا معتاد شدم؟ | تاثیر خاطرات کودکی بر اعتیاد
اعتیاد
یادگارهایی از دوران کودکی که هر فردی تا آخر عمر آنها را به همراه دارد. گذشته ما همیشه با ما است و چشم بر بستن و فکر نکردن به آن دردی را دوا نمیکند. بسیاری از افرادی که سراغ بیماری اعتیاد رفتند، خاطرات تلخ کودکی را در بزرگسالی زندگی میکردند. غافل از اینکه راه رهایی از گذشته تلخ، فراموشی نیست و پذیرفتن است.
در بخش قبلی با عنوان “چرا معتاد شدم؟ | مقدمه” خدمت شما عزیزان اهمیت موضوع بیماری اعتیاد را بررسی کردیم، درباره این خودکشی ترجیحی توضیح دادیم و پس از نگاه صحیح به اعتیاد، نقش هر فرد در جامعه را روشن نمودیم. به شما قول داده بودیم که در بخش بعد علل کشیده شدن به سوی اعتیاد را یک به یک بشماریم و توضیح دهیم. امروز در مجموعه کمپ پدیده با شما همراه هستیم تا اولین علت کشیده شدن به اعتیاد را کنار هم بررسی کنیم. خوشحال میشویم که از طریق بخش کامنتها نظرات و تجربیاتتان در این زمینه را با ما به اشتراک بگذارید.
چرا خاطرات کودکی مهم هستند؟
اولین بحثی که در خصوص علل اعتیاد به مواد مخدر قصد بررسی آن را داریم، خود موضوع ماست و اینکه چرا ما این عنوان را برای شروع انتخاب کردیم. در شماره قبلی نکتهای بسیار مهم را در کنار سوالی مهمتر بیان کردیم؛ برای روشنتر شدن بحث مایلیم که تکرار کنیم. کسی که به اختیار راه کج را برمیگزیند، میداند که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده؛ اما آیا تا به حال از خود پرسیدهایم که چرا یک فرد تصمیم گرفته تا عمداً اشتباه کند؟!
یکی از مهمترین پاسخهای این پرسش، عنوان بحث امروز ماست. خاطرات و سرگذشت کودکی و نوجوانی، آینده و آرمانهای ما در بزرگسالی را شکل میدهند. همچنین بسیاری از معتادان به مواد مخدر، کودکی بسیار دردناکی داشتهاند. شاید بپرسید پس چرا در بسیاری از اوقات افراد از جهت شخصیتی با بزرگسالی خود فرق دارند؟ توجه داشته باشید که ما حرف از تاثیر بالا زدیم و نگفتیم افراد مثل کودکی خود میشوند. برای توضیح باید گفت که جریانات و اتفاقات، تجربیات را در ذهن ما رقم میزنند و ما با قوه تحلیل خود آن تجربیات را الگوی رفتاری خود قرار میدهیم. با توجه به تغییر عمده شرایط کودکی و بزرگسالی و با توجه به فرایندی که گفتیم، اصلا انتظار نمیرود که یک شخص نسخه بزرگ همان تفکر کودکی باشد. البته پیچیدگی شخصیتی انسان موضوعی نیست که با یک پاراگراف قابل توضیح باشد؛ اما کلیّت موضوع همان است که مطرح شد. ما این عنوان را برای شروع دلایل انحراف بسوی اعتیاد به مواد مخدر انتخاب کردیم چون هم از جهت زمانی در ذهن تقدم داشت و هم از جهت تاثیر گذاری از عمده دلایل بود.
دلیل اول: تاثیر خاطرات کودکی بر اعتیاد
پس از مقدمه مفصلی که بیان شد، نوبت به بیان موضوع اصلی است. تجربه تروما یا ضربه روانی اگر در زمان کودکی دهد، بسیاری از اوقات سوء مصرف مواد مخدر در آینده را به همراه خواهد داشت. سوء استفاده فیزیکی، سوء استفاده جنسی، اتفاقات تلخ زندگی مانند طلاق والدین، تبعیض شدید، مشکلات شدید مالی، اعتیاد یکی از والدین به مواد مخدر و… همگی جلوههای تاریکی را در ذهن کودکان خلق میکند. به طوری که کودک تا بزرگسالی نمیتواند آن پدیدهها را درک کند و بپذیرد. با یک مثال تاثیر کودکی بر آینده را برای شما توضیح خواهیم داد.
نهالی را تصور کنید که تازه کاشته شده و نیاز به مراقبت دارد؛ اگر نیازهای اولیه او پاسخ داده نشود، سعی میکند تا ریشه خود را فراتر از خاک اطراف خود ببرد و خود را از نابودی نجات دهد. در تمامی مواردی که یک کودک دچار دردسر میشود، نقش والدینی را میبینیم که هردو یا یکی از آنها توجه بسیار کمی به تربیت و روحیات کودکانه فرزند خود دارد. اینکه یک کودک به توجه، محبت، وقت گذاشتن، آرامش در خانه و… نیاز شدید دارد قابل انکار نیست. اما اگر این غذای مناسب روح کودک به او نرسد، او از همان بچگی مجبور است که برای روح خود دزدی کند! تغذیه بد خیلی بدتر از غذا نخوردن است و نه کودک و نه روح کودک، قابلیت درک این موضوع را ندارند!
ما از کودکی صحبت میکنیم که علاوه بر برآورده نشدن نیازهای روحی، در شرایط پیچیده و عجیبی قرار میگیرد. کودکی که پدرش او را زیر ضربات سخت کتک میگیرد، کودکی که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرد، کودکی که برای تامین نیازهای اولیه خانواده در جامعهای خطرناک کار میکند، کودکی که قربانی تصمیم والدین خود مبنی بر جدایی میشود، کودکی که به خاطر اعتیاد یکی از والدین شدیداً تحت فشار است. صدها موقعیت بد دیگر وجود دارد که ممکن است کودکان با آنها مواجه شوند؛ به خاطر اینکه کامتان را تلخ نکنیم از گفتن بیشتر صرف نظر میکنیم.
راه رها شدن از تروما یا ضربه روانی
این بحث کمی تخصصیتر است و ما از ابتدا با شما عهد کردیم که مباحث تخصصی را به اهل فن در همان حیطه حواله دهیم. در صورتی که تجربه تروما در کودکی را دارید و در زندگی فعلی آزار میبینید، پیشنهاد ما به شما مراجعه به یک روانشناس متعهد و مورد اعتماد است. ما در این بخش فقط راهکارهای به اصطلاح سرپایی برای شما داریم! اگر بخواهید بیماری را از ریشه بخشکانید اولاً نیاز به زمان و بعد نیاز به یک روانشناس حاذق خواهید داشت.
بگذارید رازی مهم را با شما در میان بگذارم؛ یکی از موفقترین راههای حل مشکلات در ذهن، مدیریت تفکر است. اگر شما بتوانید پدیدهها و مشکلاتی که دارید را در ذهن خود درک کنید و اگر بتوانید بپذیرید که شما تنها فرد دارای این مشکل در دنیا نیستید، کارتان آسانتر میشود. بگذارید یک مثال ساده بیان کنیم؛ فرض کنید که یک نفر بر اثر معلولیت، قدرت راه رفتن ندارد. او برای ادامه زندگی میتواند سه انتخاب داشته باشد:
1. میتواند از صبح تا شب برای این مشکل غصه بخورد، برای کارهایی که بقیه میتوانند و او نمیتواند حسرت بخورد و کل عمر را در غم و اندوه بگذراند.
2. سعی کند مشکلش را فراموش کند و سرگرم مواردی شود که از پس آنها بر میآید. اما اگر ببیند کسی لذت مورد علاقه او را ببرد، همه چیز دوباره در ذهن وی آغاز میشود.
3. تلاش کند تا مشکلش را قبول کند و بپذیرد که تنها فرد دارای این مشکل نیست. قبول کند که فرصت زندگی را دارد و با چشم پوشی از محدودیتها، از دیگر لذتهای زندگی بهره بجوید.
به نظر شما کدام راه برای او بهتر است؟ خوب میدانیم که پذیرفتن درد دارد، خیلی هم درد دارد. اما اگر بخواهیم به زندگی ادامه دهیم و از فرصتی که داریم استفاده کنیم، تنها راهی که داریم پذیرفتن است. تلاش برای فراموش کردن کار را سخت میکند و کام را دائم التلخ!
حتی در ترومای تجاوز نیز پیشنهاد ما راه سخت پذیرفتن است. فراموش نکنید که همیشه یک درد سخت موقتی، بهتر از درد با درجه متوسط دائمی است. یک ضرب المثل در زبان انگلیسی است که میگوید: “what is past, is past“. معنی این ضرب المثل “گذشتهها گذشته” خودمان است.
راه ترک اعتیاد برای این دلیل
به شما قول داده بودیم که پس از بیان هر دلیل، راه حل آن در ترک اعتیاد به مواد مخدر را به همراه مسیر پیشگیری خدمت شما بیان کنیم. افرادی که در گذشته دردناک زندگی میکنند، زمینه شروع مصرف مواد مخدر را دارند. اگر در اطراف خود چنین افرادی را سراغ دارید، سعی کنید که به پذیرش مشکلات در ذهن آنها کمک کنید. اگر خدای نکرده در اطرافیان شما کسی است که به بیماری اعتیاد دچار شده، باید در زمانی که هوش و حواس دارد و سرحال است به سراغش روید و به او برای حل دائمی مشکل کمک کنید. اگر بهانه را از او بگیرید، او فقط یک عادت بیدلیل برای استفاده از مواد مخدر دارد و در این صورت ترک راحتتری خواهد داشت.
فراموش نکنید که باید به عنوان یک انسان سالم در جامعه، به همنوعان خود که درگیر بیماری اعتیاد به مواد مخدر هستند کمک کنیم. برای کمک به آنها لازم است که به صورت تخصصی آموزش ببینیم؛ چراکه کار غیراصولی از هیچ کاری نکردن بدتر است!
از همراهی شما تا اینجای کار سپاسگذاریم. برای شمارههای بعدی مطالب بسیار مهمی خواهیم داشت و قرار است تا دیگر علل اعتیاد به مواد مخدر را زیر ذرهبین ببریم. لطفا شمارههای بعدی سلسله مباحث “چرا معتاد شدم؟” را نیز دنبال بفرمایید.
نویسنده:محمد حسین موثقی امین
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.